شیوه گرایی که پس از رنسانس مترقی رونق گرفته بود سبک باروک را در پی داشت که برآمده از اصطلاحات متقابل

کلیسای کاتولیک روم بود، سبک باروک بر وجوه معنوی و احساسی مذهب احیا شده ی کاتولیک رومی تاکید داشت.
هنر باروک در پی تقویت ایمان از طریق جذب احساسات به جای عقل و خرد بود. جوهر هنر باروک در کاربرد نمایشی حرکت، کیاروسکورو ( سایه روشن ) و رنگ های درخشان نهفته است.
در ایتالیا سه برادر کاراچی موسوم به آگوستینو، آنیباله و لودویکو راه بر نقاشی های فوق العاده پر احساس میکل آنجلو دا کاراواجو هموار ساختند.
پتریل روبنس نقاش فلاندری تحت تاثیر کاراواجو و مکتب نقاشی ونیز هنری پر حس و حال و شورانگیز و پویا آفرید.
دیگر هنرمندان باروک جوزپه ریبه را و دیه گو ولاسکوئز در اسپانیا و سذآنتونی وان دایک، نقاش فلاندری بودند که بیش ترین موفقیت خود را در انگلستان کسب کرند.
در ایتالیا این سبک به مضامین مذهبی پرداخت و در فرانسه روح کلاسیک و منظقی تری داشت که در آثار نیکولاس پوسن، کلود لورن، ژرژ دلاتور، هیانست ریگو و سه برادر لونان موسوم به آنتوان، لویی و ماتیو مشهود است.
در هلند نیز که بیشتر وقت نقاشان صرف مناظر و فضاهای داخلی و تک چهره ها و طبیعت بی جان منعطف بود. از جمله هنرمندان برجسته ی هلند در این عصر طلایی رامبرانت وان ریژن، فرانس هالس و ژان ورمیر بودند.