نیوشا مزیدآبادی: با قامتی نه چندان بلند و صورتی که تازه رد جوانی در آن پیدا میشد به آرامی مقابلم ایستاد و به نشانه احترام و احوالپرسی سری تکان داد. از همان نگاه اول میشد حدس زد که جوانی است کاملا خجالتی. بعد از صحبتهای اولیهمان به آرامی شانه صندلی را گرفت و به سمت خود کشید و روی آن نشست. …
ادامه نوشته »