یکی از مشخصههای طبیعت و زندگی، حرکت و تغییر است و جهان پیرامون ما از تحرکی درونی برخوردار است. ما

نیز به عنوان جزئی از این طبیعت دائم در حال تغییر میباشیم و تحمل یک وضعیت ثابت برایمان دشوار است. به طوری که حتی در حالت خواب نیز وضعیت مان را تغییر میدهیم. بههمین دلیل هنرمندان از دیرباز عالقهمند به بیان و ثبت حرکت در آثارشان بودند و این امر به شیوههای مختلف در آثار هنری به چشم میخورد .
مسئله حرکت درآثارنقاشی دوره های گذشته کم و بیش مطرح بوده است چنان که درآثار حجاری شده مصر باستان، نقاشیهای دوره بیزانس و خصوصاً آثار دوره رنسانس و باروک میتوان این مسئله را به صورت روشنتری مشاهده کرد
حرکت دو نوع است: حرکت فیزیکی، القای جابهجایی از نقطهای به نقطۀ دیگر و دیگری همان روند حرکت طبیعت است و هنرمندان سعی در القای نوع اول و گاه نوع دوم را داشته اند .
بحث حرکت میتواند به همراه ضربآهنگ باشد زیرا ریتم و انواع آن خود نوعی حرکت به شمار میآیند.